• وبلاگ : ياران علي زمان
  • يادداشت : شهدا
  • نظرات : 1 خصوصي ، 2 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هوالحي

    تو مي روي و غمت عاشقانه مي ماند

    کنارم اين دل پر از بهانه مي ماند

    دو برگ ياد غمين از بلوط چشمانت

    به باغ خاطره هايم شبانه مي ماند

    مرا به نام صدا کن زمان هجرت خويش

    همين صداست که در اين زمانه مي ماند


    تون صداي تو در هر سرود مي پيچد

    بلوغ نام تو در هر ترانه مي ماند

    خدايا چه دردآور است قصه کوچ

    پرنده مي رود و آشيانه مي ماند

    *****

    ديروز يكي از غم انگيزترين روزهاي زندگيمان بود ، يكي از روزهايي كه هرگز فراموشش نمي كنيم .

    ميدان بهارستان تهران از زيبايي گلهاي عاشقي كه برايش به ارمغان آورده بودند حقيقتا بهارستان شده بود . گلهايي كه آمده بودند تا با اشك چشم شستشو شوند تا آماده ديدار يار گردند .گلهايي كه هر كدام به تنهايي عطر دل انگيزشان گلستاني را بس است .

    زبان را ياراي سخن گفتن نبود هر چه را مي خواستي بداني در چشمهاي گريان مي خواندي . ديدگان اشكبار مادران ، قامت خميده پدران و دستان پر نياز كودكاني كه آغوش گرم پدر را طلب مي كردند خود گوياي همه چيز بود .

    امروز پرستوهايي را بدرقه كرديم كه آنگونه كه لايقشان بود به ديدار حق شتافتند و لقب شهيد را از پروردگارشان هديه گرفتند .

    بزرگ مردان عرصه رسانه ، فرزندان عزيز وطن شهد نوشين شهادت گوارايتان باد

    ما امروزه خانه هاي بزرگتر اما خانواده هاي کوچکتر داريم؛ راحتي بيشتر اما زمان کمتر...
    بدون ملاحظه ايام را مي گذرانيم، خيلي کم مي خنديم، خيلي تند رانندگي مي کنيم، خيلي زود عصباني مي شويم، تا ديروقت بيدار مي مانيم، خيلي خسته از خواب برمي خيزيم، خيلي کم مطالعه مي کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه مي کنيم و خيلي بندرت دعا مي کنيم...

    زندگي ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگي کردن را ؛ تنها به زندگي سالهاي عمر را افزوده ايم و نه زندگي را به سالهاي عمرمان...
    اگر شما آنقدر گرفتاريد که وقت نداريد اين پيغام را براي کسانيکه دوست داريد بفرستيد، و به خودتان مي گوييد که ”يکي از اين روزها“ آنرا خواهم فرستاد، فقط فکر کنيد ... ”يکي از اين روزها“ ممکن است شما اينجا نباشيد که آنرا بفرستيد