سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک خبر پیچیده در گوش همه


 شور بر پا کرده درد و هم همه


قلب شیعه دل غمین و خسته شد


کربلا راهش دوباره بسته شد


سینه ها بار دیگر تنگ شد


هم نجف هم سامرا در جنگ شد


از دوباره شیعه در ماتم نشست


بار دیگر حرمت مولا شکست


چهره را از خلق پوشاندن بس است


ای بدان یک بار سوزاندن بس است


کربلا یک بار لشگر دیده است


خون و آتش اشک مادر دیده است


پیش شیطان هست تلنازی بس است


بیش از این با عشق ما بازی بس است


شیعه تنها یک کربلا دارد همین


یک نجف یک سامرا دارد همین


دلخوشی شیعه تنها کربلاست


هستیش سجده به خاک سامراست


تا حرم اماج زخم و تیر شد


مهدی زهرا بمیرم پیر شد


نسیمی جان فزا می آید بوی کرب و بلا می آید.


نمیدانم که آیا هنوز باید عجلولیک افرج بگویم یا نه .امروز جمعه است اما دلگیر نیست .سرد نیست ، منا جات حضرت علی را نشنیدم ودلهره هم ندارم اما ناراحتم. اینها نشانه  خوبی نیست.نکند نباشد نگاهی بر من ، نکند پرونده ام بسته شده باشد و نکند .....آقای من ، مولا و امام عصر من چه میگذرد بر شما


بمیرم ، درد های سختی میکشید و همچنان استوار بزرگترینِ  لثارات الحسین  هستید .شما می آیید . ایمان دارم .می بینید حرم پدرتان را می بینید و می آیید . آقای من به خوبی خودت  ما را ببخش














نمیدونم چرا باز هوایی ام


نگران گنبد طلایی ام


دل رو باز اسیر می خونه نکن


از دوباره من و دیوونه نکن


چی شده قبر حسین نمیدونم


خاک بین الحرمین نمیدونم


آرزوهام همشون تباه بشه؟


حرم آقای من خراب بشه ؟


اما قلب من دوبا ره خون شده


 گنبدو گل دسته ها خراب شده


درب خونه علی شکسته  شد


دوباره دستای حیدر بسته شد


سینه ام از غصه و غم شاکیه


صحن آقامون اباالفضل خاکیه


بمیرم حرمت تو شکسته شد


راه کربلا دو باره بسته شد



نوشته شده در  جمعه 84/12/5ساعت  4:15 عصر  توسط محمدرضا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به خود بیایید ? به داد ما برسید
[عناوین آرشیوشده]