سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله القاصم الجبارین 

اول : ماه رمضان آمد . همه خوب میشویم ؛ یه چیزی تو مایه های میزگرهای بعد از زلزله ? منظورم را نمیفهمی؟! خوب یه چیزی تو مایه های تحلیل تیم ملی بعد جام جهانی. یعنی یک موج . می آید و میرود ? یک ماه خوب میشویم؛ تنها یک ماه .

آخر : هفته دفاه مقدس هم آمد. هفته دفاع مقدس آمد تا ضرغامی یادش بیفتد چهار تا فیلم که جمشید هاشم پور توش میره و خواهر مادر عراقیا رو مورد عنایت قرار میده پخش کنه. البته جدیدا هم که مد شده از اون فیلم ها میذاره که زندگی یه سردار پشیمون رو نشون میده .

هفته دفاع مقدس آمد تا هیئت بلاگی ها یادشان بیفتد برنامه بازدید از بیمارستان ساسان را بگذارند که البته بعید میدانم جنم همچین کاری را داشته باشند.

همته دفاع مقدس آمد تا فرهنگ سرای پایداری همایشی برگزار کند

هفته دفاع مقدس آمد تا بچه ها یک ویژه نامه جنگ در بیآورند و 

هفته دفاع مقدس آمد تا من یک پست جنگی .... اما نه !

هفته دفاع مقدس آمد تا من بگویم حالم بهم میخورد که تو هفت روز هفتاد تا فیلم و مستند جنگی برام پخش کنند .

اومد تا من بگم بدم میآد یکهو تو هزار تا وبلاگ دو هزارتا خاطره از شهید همت برام بنویسن 

اومد تا من بگم حاجی (...) چه صبری دارد که هر سال این موقع میرن سراغش برای مصاحبه 

آره . هفته دفاع مقدس برا من بخاطره چیزه دیگه ای میاد

میاد تا بپرسم جام زهر چی بود؟ 

میاد تا بپرسم حاج آقا جهروتی چرا میگفت دشمن تو خانه شهیه* !؟ 

میاد تا بپرسم چرا حاج سعید هنوز که هنوزه و قتی از پایان جنگ حرف میزنه عصبانیه؟

میاد تا بپرسم برا کیا نمیصرفه من احمد متوسلیان رو بشناسم؟

میاد تا من بپرسم چرا خبرنگار هارو تو بیمارستان ساسان راه نمیدن؟

میاد تا من بپرسم ...

آقای مسئول . حاج آقای فلانی . برادر بهمانی؛ شرط میبندم میترسی بری بیمارستان ساسان.

*.بعد از جلوگیری مسئولان موزه شهدا از سخنرانی دکتر عباسی

پی نوشت :

حالا که برگشتی بخون :

قشنگیش به اینکه تو اومدی اینجا سر زدی تا در موردت چیزی نوشته باشم ؛ اما من ننوشتم  و البته این ننوشتنم یعنی نوشته ام  اما اگر دنبال چیز مکتوبی میگردی باید بگویم ?? صفحه دارم که هرگز نمیبینی .


نوشته شده در  سه شنبه 85/7/4ساعت  2:47 صبح  توسط محمدرضا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به خود بیایید ? به داد ما برسید
[عناوین آرشیوشده]