سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

بسم الله قاصم الجبارین .

قراره دیگه اینجا ننویسم.چون اگر بخواهم هم نمیتونم بنویسم.به خاطر عوض کردن فضای نوشته ام و هدف دار کردن اون وبلاگ فدایی سید علی را راه انداخته ام. برای توجیج عوض کردن سرور هم دلایل شخصی دارم اما خوب یکیش اینه که اینجا همه مذهبین یعنی تقریبا بچه مکتبیند و علاقه ندارند نظر خودشون رو بنویسند البته این بچه مثبت بودن خیلی خوبه اما آدم نمیتونه نقدی رو مطلب خودش داشته باشه مخصوصا من که ضمن این ،دوست دارم دست و پنجه ای هم با ضدانقلاب نرم کنم . .اما این پست که قرار است آخرین پستم باشه رو برا ی چیزی غیر از این ها مینویسم . میخوام بگم که ویلاگ نویسی را اگر یاد گرفته باشم در پارسی بلاگ یاد گرفته ام و به نوعی احساس دین میکنم به آن به خاطر همین هم بهش لینک میدم هرهرهر .آره خلاصه خیلی چیزایا یاد گرفتم .خیلی رفیق پیدا کردم وهزار تا چیز دیگه .یادش به خیر وقتی آقای فخری رفته بود مکه. الان که دارم فکر میکنم خیلی چیزای خوب خوب یادم میاد.پارسی بلاگ نه تنها به خاطر داشتن جو مثبت و دوستانه حاکم بر اون برای شروع وبلاگ نویسی جای خیلی خیلی خوب و امنیه بلکه برای ادامه وبلاگ نویسی هم عالیه . البته اگه کسی مثل من تنش نخاره!؟خواهران وبرادران عزیز به عنوان آخرین وصیت ها توصیه میکنم کتاب کشکول پارسی بلاگ رو حتما تهیه کنید. براتون یاد آور خاطره های خیلی خوبیه .و درآخرِ آخر اینکه توی خواب هم نمیدیدم که برای یه شرکت از خودم عشقولانه در بکنم اما خوداییش این وضعیت ، وضعیت عجیبیه ویکم هم دل گیر .دل کندن یکم خیلی سخته گریه .و در آخرِ آخر آخر هم اینکه اونایی که بهم لینک دادن یا میخوان بهم بدن بی زحمت به اون ور بدن منم ایشالا سر فرصت این هارو میبرم اون ور .باتشکر.این هم لگو

محمدرضا منتظرالقائم

یا حیدر

 


نوشته شده در  شنبه 85/1/19ساعت  9:43 صبح  توسط محمدرضا 
  نظرات دیگران()


نوشته شده در  پنج شنبه 85/1/3ساعت  7:27 عصر  توسط محمدرضا 
  نظرات دیگران()

چرا؟

چرا وقتی صدای بوق کامیون موی تنت رو سیخ میکنه فکر نمیکنی دارن توی صور میدمند.؟فکر نمیکنی؟ پس چرا میگی خدا همین حالا امام زمان رو برسونه؟ انتظار نداری؟شایدم میترسی! میترسی وقتی تشریف بیارند اول سر تو رو بزنن؟ها؟! خوب ، حالا اولین نفر نه بالاخره توهم تو نوبتی . نیستی؟ چرا وقتی چشمت به دوتا از رفقات میخوره شروع میکنی به غیبت کردن؟ میفهمی امام زمان اذیت میشه؟ میفهمی؟اون موقع امام زمان نیست؟خوب ،حالا منم یکی عین تو ! ببینم چطوره که وقتی میری توی استادیوم میشینی فکر نمیکنی که ممکن امام زمان ظهور کنه؟ اصلا فکرش رو کردی؟بازی متوقف میشه یا به امام زمان میگی یکم صبر کنه ؟بازیکنای محبوبت چی؟میرن توی رخکن لباس عوض میکنن میان استقبال امام زمان یا اینقدر مشتاقن که سر از پا نمیشناسن و همون جوری میان؟ شایدم اصلا نمیان؟ فکر نمیکنی وقتی میری استخر ممکنه اون بیرون امامِ زمان ظهور کنه؟  چرا وقتی تو راهپیمایی خفتت میکنن میگن مصاحبه کن .وقتی ازت میپرسن آرزوت چیه میگی اسراییل نابود شه؟چرا وقتی توی هیئت ازت میپرسن آرزوت چیه میگی راه کربلا باز بشه؟ چرا ؟چرا نمیگی امامِ زمان ظهور کنه؟ چرا همیشهِ همیشه اولین آرزوت ظهور امامِ زمان نیست؟

میدونی چرا؟ چون دغدغه اصلیت نیست. فکر میکنم این دعا کردنت هم شده  عادت.یه چیزی تو ماییه صبحونه خوردن.اگه برای هر دعایی که میکنی هزارتومن ازت میگرفتن بازم اینکار رو میکردی؟ بابا مایه دار..خوب اگه پنج هزارتومن میگرفتن چی؟تو روز  چند بار دعا میکردی ؟شایدم تو هفته فقط سه شنبه یه دونه دعا میکردی؟حالا دیگه نمیگم اگه ده یا صد هزارتومن بود . آره عزیز من، دعا کن. اما نه چون خرجی نداره تو رو به جون  آقا  دعا کن. دعا کن عزیزم دعا.


نوشته شده در  جمعه 84/12/19ساعت  11:0 صبح  توسط محمدرضا 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به خود بیایید ? به داد ما برسید
[عناوین آرشیوشده]